نمیتونستم جلوشو بگیرم. وقتی کفش ها رو گرفتیم ،دیگر نپوشیدیم و با پای برهنه و بدون کفش راه بهشتی بین الحرمین رو تا حرم امام حسین (ع) طی کردیم .
در همان حال با چشم های تر قدم های عاشقانه را طی می کرده؛مثل ایر بهار گریه می کردم تا حرم امام حسین (ع).به آنجا رفتیم و دل سیر زیارت کردیم و باز با چهره ای محزون و چشم های تر برای اقامه نماز صبح در صحن زیبا و تکش حاضر شدیم و بلافاصله به هتل رفتیم.......
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6